دیکشنری
داستان آبیدیک
spilled or spilt
spɪld ɔɹ spɪlt
فارسی
1
عمومی
::
ریختن، پرت كردن، انداختن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SPIKENARD
SPIKES TYPE
SPIKY
SPILE
SPILL
SPILL GUTS
SPILL INTO
SPILL OUT
SPILL OVER
SPILL OVER INTO
SPILL OVER ON
SPILL RETURN
SPILL THE BEANS
SPILL THE WORKS
SPILLBACK
SPILLED OR SPILT
SPILLIKIN
SPILLOVER
SPILLOVER EFFECT
SPILLWAY
SPIN
SPIN A YARN
SPIN AROUND
SPIN CONTROL
SPIN DOCTOR
SPIN ECHO MRI
SPIN FINISH
SPIN OFF
SPIN OFF COMPANY
SPIN ONE'S WHEELS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید